تنها در خانه – ۱۳۸۷

ساعت ۳ صبح که از زور تشنگی بیدار میشی و میری توی آشپزخانه که آب بنوشی. بوی کباب همه جا پیچیده، اول فکر می‌کنی از آثار خوابیدن بعد از چهار شبانه‌روزه، یه کم می‌گذره یادت میاد که خودت دیشب کباب خوردی و بو حتما از دهن خودت داره میاد بیرون. همینجور در حال پیشروی به سمت آشپزخانه‌ای که بر شدت بو افزوده می‌گردد. یواش یواش اتفاقات دیشب در برابر دیدگانت هویدا می‌گردند; دیشب رفتی و کباب کوبیده خریدی منتها بعد از خوردن یادت رفت زباله‌ها رو ببری دم در و این بویی که میاد نه از معده‌ی خودت که باقی‌مانده‌ی غذای دیشبه. وارد اشپزخانه که میشی عمق فاجعه رو با تک‌تک سلول‌های بدنت می‌تونی حس کنی: کپه‌ای ظرف نشسته روی سینک، کپه‌هایی از زباله در جای‌جای کف آشپزخانه، یخچالی خالی و اون وسط زایده‌ای که گویا پیشتر میزی بوده که ملت دورش می‌نشسته‌اند!

این دو-سه روز تقریبا در بدترین شکل ممکن سپری شد، خدا بقیه‌اشو به‌خیر کنه. آب گرم نداریم منم حال ندارم برم ببینم این مشعل روشنه یا نه، یخچال رو که گفتم خالیه، آشپزخونه هم که شده دارفور. تنها نکته‌ی مثبت این‌که خداوند پدر و مادر سازنده‌ی Microwave oven را بیامرزاد که اگر نبود گمانم همان نخستین شب ریق رحمت را سرکشیده بودم.


دیدگاه‌ها

5 پاسخ به “تنها در خانه – ۱۳۸۷”

  1. لووول !! بابا برو حال کن !
    انقدر حال میده اینجوری زندگی کردن !
    جان تو…

    راستی قالب جدیدت عالیه ! عالی !!
    حسودیم شد !
    -.-

    فعلا

  2. پووف ! چه قالب تیپسیه !!
    بعد به من میگه فیلم های اسلشر ایتالیایی زیاد میبینی :d !!
    خداـه !!

  3. چه خبره همه‌اتون سیخ کردین روی قالبه؟ اینقدر چشم‌نوازه؟

  4. آرمین نیم‌رخ
    آرمین

    اوپس ! عجب قالبی !

  5. فقط به جهت عرض اردات و ابراز اینکه ‘بابا theme خفن’ و تبریک برای بازپسگیری ظفرمندانه دامین قدیمی! (شیرینیش هم فراموش نشه :d)

    مخلصیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *