آفتاب ابدی یک ذهن بی لک

پنج دقیقه یک بار یه ایده میاد تو ذهنم, روش فکر می کنم؛ می بینم که بله خوب ایده ای خواهد بود(اگر اجرا شود البته)میرم با چهار نفر صلاح مشورت می کنم, اونام تایید می کنند که بله ایده ی بدکی نیست ولی بهتره بیشتر روش کار کنی.

آهان. گیر کار اینجاست. بیشتر روش کار کنم! چه جوری؟ روی چی؟
بعد از یه روز بن کل یادم میره که چه غلطی می خواستم بکنم. یادم هم نره اینقدر سرمو با کارهای دیگه گرم می کنم که وقت نکنم نگاهش کنم.

کسی ایده ای, تمهیدی, راه حلی, دارویی, درمانی, کوفتی چیزی برای ما نداره؟

پا پی: عنوان مطلب اسم فیلمیست از میشل گوندری


دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “آفتاب ابدی یک ذهن بی لک”

  1. اگه راه حل مشکلتو پیدا کردی یه ندایی به منم بده آخه منم هر ایده ای توی ذهنم میآد اغلب میگن یکم بیشتر روش کار کن واقعاً ایده عالی یی هست و به بهترین میرسه ولی هنوز هیچکی نگفته چطور باید روش کار کنم!

  2. من هم یک سال پیش همین حال تو رو داشتم، یه ذهن پر از ایده ولی بدون هیچ مهارتی، چند تاییش رو هم نوشتم حتی یه شبکه مثل تورنت دقیقا تو ذهنم بود در صورتی که اصلا نمی دونستم پیر تو پیر چیه، بچگی و خامیه دیگه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *