الان دیگه سه ماه شده. آره داره سه ماه میشه که نتونستم مثل بچه ی آدم بخوابم. نتونستم موقعی که بیدار میشم حس کنم که همه چی تازه است. نمی شه, هر کاری می کنم نمی شه که نمی شه. زود بخوابم دیرتر از همیشه بیدار می شم, دیر بخوابم که دیگه خوابم نمی بره. صبح به صبح هرکی منو ببینه فکر می کنه داره جنازه ای برگشته از دیار عدم رو می بینه.
کسی چاره ای نداره؟
دیدگاهتان را بنویسید