دسته: Uncategorized

  • جاسوسی که منجمد شده بود

    جاسوسی که منجمد شده بود

    یکی از احمقانه‌ترین و مضحکترین ترجمه‌های اشتباه عنوان فیلم The Spy Who Came in from the Cold بوده که بعدتر این قدر مصطلح شد که حتی کتاب اصلی هم با همین ترجمهٔ کاملا اشتباه ترجمه و منتشر شد: جاسوسی که از سردسیر آمد فیلم سال ۱۳۴۴ ساخته و اکران شده. همون سال‌ها هم در ایران…

  • The Complete Witcher

    The Complete Witcher

    سنگ بزرگم برای این زمستان (با توهم واهی این که زنده بمانم). برای بار سوم شروع کردم به خواندن The Witcher این دفعه نسخهٔ موسوم به The Complete Witcher که هشت کتاب در یکیست: نهصد و پنجاه و یک هزار و سیصد و پنجاه کلمه.

  • نکبت از سرتاپای هوا می‌باره که عادی شده. نکبت به ثانیه به ثانیهٔ زندگی من جذب می‌شه که این هم عادی شده منتها عادت نکرم هنوز.

  • ۳٫۳

    ۳٫۳

    زندگیم که هرگز روی خوشی نداشته، در چهار- پنج سال اخیر روی بدتری هم نشان داده. با حداقلی بودن هر نوع تعامل اجتماعی- بشری تا در عمل عدم وجود love life کنار آمده بودم (کنار که یعنی پذیرفتم همینه که هست) که شد ۱۴۰۱ و دنیا متوقف شد. چراییش که واضحه ولی بماند که هرچه…

  • چیزها

    در زندگی بعضی چیزها هست که نه می‌توان درباره‌یشان جرف زد و نه می‌توان حرف نزد. بعضی روزها، البته چیزهایی هست که نمی‌دانی چیستند و چرایند. و شاید هرگز هم نفهمی.

  • نقطه؛ سر خط ته خط سرِ تهِ خط. نقطه بی نقطه!؟

  • راقم مفلوک این سطور، در انتظار وصول دعوت‌نامه‌ی درک است. سال‌هاست انتظار آن را می‌کشد، آن قدر که گاهی فراموشش می‌شود که مدت‌های مدیدیست که تنها هدف زنده بودنش همان است.

  • از این Post Formats توی WordPress خوشم اومده، ناجور. بعدن اگه حوصله‌اش بود می‌گم چه باید کرد و چگونه. فعلن که این قالب داره حال می‌ده.

  • نابودم، نابودی، نابودم کردی.

  • Oh boy!

    Why God?!! Why?!! We had a deal!! Let the others grow old! Not me!! Copyright: + and + (OK, I know, I’m not 30 yet but getting closer & closer every year).