• LOAFER

    ·

    در زندگی بعضی چیزها هست که نه می‌توان درباره‌یشان جرف زد و نه می‌توان حرف نزد. بعضی روزها، البته چیزهایی هست که نمی‌دانی چیستند و چرایند. و شاید هرگز هم نفهمی.

  • Home Media Server 101

    ·

    تعداد زیادی فیلم، سریال، آلبوم موسیقی، کتاب، کتاب صوتی و کامیک بوک به صورت دیجیتال ذخیره کردیم (ضبط شده از تلویزیون، خرید نسخهٔ آنلاین، دانلود قانونی و غیرقانونی). برای استفاده از این فایل‌ها چه راهی بهتر است؟ چگونه در همه جای خانه (و حتی بیرون از خانه) فارغ از deviceای که در دسترس داریم به این فایل‌ها دسترسی داشته باشیم؟ چه طور وضعیت پیشرفت در تماشا را بین deviceها حفظ کنیم؟ اگر بدانیم چندقسمت از کدام سریال را دیده‌ایم و قسمت بعدی چه روز و ساعتی پخش خواهد شد بهتر نیست؟ چه طور به همه ساکنین خانه دسترسی جداگانه با همهٔ امکانات بدهیم که هرکسی profile خود را داشته باشد؟

    بهترین کار این است که یک Media Server شخصی راه اندازی کنیم. تصور کنید که برای خودتان چیزی شبیه Netflix یا Amazon Prime Video، Spotify (یا نمونه‌های داخلی مثل نماوا و فیلیمو) داشته باشید با محتوایی که خودتان انتخاب و مدیریت می‌کنید.

    Jellyfin تقریبا هرنوع محتوایی را پشتیبانی می‌کند، از فیلم و سریال تا موسیقی و کتاب. منتها تمرکز توسعه‌دهندگان روی محتوای تصویری است و خودشان توصیه می‌کنند برای بقیهٔ موارد از گزینه‌های (تخصصی‌تر) دیگری استفاده شود. در انتها در مورد این موارد هم صحبت خواهیم کرد.

    (بیشتر…)
  • Porco Rosso

    ·

    Porco Rosso (紅の豚)
    Porco Rosso (紅の豚) By Hayao Miyazaki (宮崎 駿)
  • دوجین سال و اندی ماه

    ·

    از پست اولم تا به امروز دوازده سال و سه ماه و چند روز گذشته و من همچنان آن تنبلم که بودم.

  • To kick the punch or to punch the kicks?

    ·

    Apparently the safest and easiest way to achieve a goal, any goal?, is to bullshit your way through it. Too bad I never learnt how to bullshit, otherwise I would’ve made it.

  • ·

    In another life, perhaps I could have been actually good in something. ANYTHING.

    A post shared by Mundo Lolita (@mundololita) on

  • Abominability*

    ·

    Apparently I am tolerable to some point, superficial mostly. The moment things get a tad bit intimate, the other party (without a single exception, regardless of the nature of the connection) realizes the dull tedious boring monster which has been lurking around, waiting for a chance to attack them.
    However that is not the problematic part (troublesome? sure. But I am used to it by now). What bothers me most is the ways they choose to rid of me. In more than one occasion, I was told that they are not into men. “Yay, good for you, I applaud your courage.”. Only to be introduced to their new male partners in a matter of days.
    A great number of my friendships ended up with them vanishing in thin air. Out of no where, in a sunny great looking morning, they stopped talking to me.
    Again, given the frequency of it, the definitive culprit is me and only me. No argue there.

    *Not sure even “Abominability” is a word.

  • ·

    In preparation of Logan, time to brush up and read it again.