Nonsensically Boring & Useless Blabbers

  • تنها در خانه – ۱۳۸۷

    ساعت ۳ صبح که از زور تشنگی بیدار میشی و میری توی آشپزخانه که آب بنوشی. بوی کباب همه جا پیچیده، اول فکر می‌کنی از آثار خوابیدن بعد از چهار شبانه‌روزه، یه کم می‌گذره یادت میاد که خودت دیشب کباب خوردی و بو حتما از دهن خودت داره میاد بیرون. همینجور در حال پیشروی به…

  • جوکر جدید

    graphic novel جدید DC Comics در مورد حضرت joker، قراره ۲۹ اکتبر (کمتر از ۱۰ روز دیگه) منتشر بشه. این یکی رو نویسنده‌ی کامیک 100 Bullets برایان آزارلو (Brian Azzarello) نوشته و آرت هم کار Lee Bermejo. طراحی عجیبش به کنار، به گفته‌ی خود آزارلو این خشنترین کاری بوده که تا الان کرده! سایت اصلی…

  • There and back again

    این پست تنها به منزله‌ی تشکر از دوستی عزیز است که منتی بزرگ بر سر بنده نهاد. اله‌سار گرامی، چاکریم دربست. برگشتم روی Domian مزخرف خودم.

  • لیاقتی که ندارم

    به طور خلاصه: Some people do not deserve good tings, I do not deserve anything at all. As someone who has sabotaged everything in his life I do not have right to think about someone else. Sorry I’m just a jerk.

  • لعنت به بک آپی که نیست!

    دقیقا لعنت به بک آپی که گرفته بودم و الان نیست و نابود شده. من و شهرام تحقیقا و تقریبا رکوددار طرح‌های نافرجام دنیا هستیم. چه طرح‌های مشترک، چه طرح‌های شخصی. تا همین الان گمانم نزدیک به ۴۰-۵۰ تا پروژه داشتیم که در مراحل مختلف نابود شدند. یکیشون که خیلی هم دوستش داشتم (و هنوزم…

  • پوسته‌ی فارسی شده‌ی Unwakeable 1.5.1 نگارش آزمایشی

    پس از مدت‌ها درگیری و مشغولیت و تنبلی و کالیبر بالا و آب هندوانه و استعمال چندین پارتی سنجد، این شما و اینم هم پوسته‌ی Unwakeable. پوسته‌ای ساخته شده بر مبنای پوسته‌ی معروف K2 با طاهری متفاوت و امکاناتی به نسبت بیشتر.تمام امکانات پیش فرض K2 در این پوسته هم موجوده. این Theme همین الان…

  • Destruction

    تنها چند ثانیه تا نابودی کامل. نابودی‌ای خود خواسته که خود به سر خود آورده‌ام.

  • So long baby, so long

    فرزندم, بسی بلاهت می طلبد در تاریکی مطلق و گرمای جانفرسا, زیر نور لپ تاپ تق تق بر دکمه ها بکوبی! «از وصیت های یک پدر به پسرش, جلد ۷۸۹۲۴۵۷88۸ام – صفحه ۲۲۲۱۴۷۸845748435۴۱»

  • خسته ام؟

    چند روز دیگه کارهای اینجا با کمک ها و زحمت های فراوان شهرام (دوستم، برادرم، استادم) تموم بشه، یه کم استراحت و بعدش دوباره بپرم روی اینورش. بعد برم سراغ اون یکی، بعدش اون یکی و الخ! اینم شده زندگی ما.

  • جنون

    یهو می زنه به سرت همین میشه دیگه. مردشور ببره برنامه ریزی سه-چهارماهه‌ات و خودت رو با هم. حقته که گیر کنی توی این اتاق مزخرف این هتل مزخرتر وسط این ترکیه‌ی مزخرفتر از همه.